در پاسخ به این سوال که «منطق چیست» دو دسته از رویکردهای رغیب وجود دارد. در دسته‌ی اول که از زمان پیدایش منطق آغاز می‌شود به طور دقیق‌ پاسخ به این سوال است که «منطق قدیم چیست؟». در دسته‌ی دوم نیز که از زمان پیدایش منطق جدید آغاز می‌شود به طور دقیق‌ پاسخ به این سوال است که «منطق جدید چیست؟». چرا که درک ما از منطق از زمان پیدایش منطق جدید متحول شده است.

متاسفانه معمولاً در سایت‌ها یا کتاب‌های فارسی زبان، به سوال «منطق چیست؟» به شیوه‌ی سنتی پاسخ داده می‌شود. اما من در این مقاله‌ی کوتاه بدون پر حرفی هر دو رویکرد را برای شما توضیح خواهم داد.

منطق(منطق قدیم) توسط ارسطو(۳۸۴-۳۲۳ ق.م.) با کتاب «ارغنون»(Organon) و منطق جدید توسط فرگه(۱۸۳۸-۱۰۲۵) با کتاب «مفهوم نگاری»(Begriffsschrift) تاسیس(آغاز) گردید. ازین جهت رویکردهای دسته‌ی اول را می‌توان رویکردهای ارسطویی و رویکرد‌های دسته‌ی دوم را به رویکردهای فرگه‌ای نامید.

رویکردهای سنتی به سوال «منطق چیست»ارسطو

در پاسخ به این سوال که منطق چیست در فضای منطق قدیم سه تعریف/رویکرد اساسی زیر وجود دارد:

  1. ارسطو:
    منطق تحلیلی است از فکر انسانی درباره واقعیت
  2. ابن سینا:
    منطق علم یا صناعتی است که در آن طرق مختلف انتقال ذهن از معلوم به مجهول آموخته می‌شود. و انتقالات صحیح از غیرصحیح ممتاز می‌گردد.
  3. منطق دانان متاخر در سنت شرقی-اسلامی:
    منطق آلتی است قانونی که به کار بستنش ذهن را از خطای در اندیشه محفوظ می‌دارد.

تعاریف دیگری نیز در این سنت از دیگر منطق دانان می‌توان یافت که شاخه‌های فرعی‌ ازین سه تعریف محسوب می‌شوند. اما وجه مشترک این نگاه به منطق، چیست؟ کمی تامل کنید!!

برای درک این مطلب کافی است بر روی کلید واژه‌های «فکر» و «ذهن» دقیق شوید. متوجه خواهید شد که در رویکردهای ارسطویی وجود و اعتبار منطق به وجود ذهن است. توجه کنید که فکر نیز یک فرآیند ذهنی است. بنابراین در این رویکردها به چیستی منطق تا ذهن نباشد منطق نیز نیست. ازین جهت این رویکردها را می‌توان رویکردهای ذهنی به چیستی منطق نیز نامید.

به علاوه باید توجه کنید که در این تعاریف منظور از ذهن، ذهن بشری است ازین جهت این رویکردها را رویکردهای روانشناختی نیز می‌توان نامید.

 

منطق چیست

رویکردهای جدید به سوال «منطق چیست»فرگه

با ظهور فرگه درک ما از منطق متحول شد. فرگه که در مقابل ارسطو ایستاد با رویکردهای روانشناختی مقابله کرد. در زیر سه تعریف اساسی از منطق در فضای منطق جدید را آورده‌ام:

  1. گوتلوب فرگه:
    منطق علم تشخیص دادن قوانین صدق(و نه قوانین فکر) است.
  2. لودیک ویتگنشتاین:
    منطق عبارت است از گرامر و دستورالعمل‌هایی که ذهن ما برای فرآیندی همچون توصیف یا استنتاج ارائه می‌دهد.
  3. ایرونگ کپی:منطق چیست
    منطق بررسی آن روش‌ها و اصول است که در تمیز استدلال صحیح از استدلال غلط بکار می‌رود.

در اینجا به کلید واژه‌های «صدق»، «استنتاج» و «استدلال» توجه کنید. خواهید دید دیگر مسئله‌ی منطق تحلیل فرآیندهای ذهنی نیست، بلکه امور عینی است. یک استدلال یا یک استنتاج ازین جهت بررسی نمی‌شود که چه کسی آن استدلال یا استنتاج را انجام داده است بلکه مهم خود قوانین استدلال است.

فرگه تاکید می‌کند که منطق قوانین صدق را بیان می‌کند و نه قوانین فکر را. ویتگنشتتاین اول نیز منطق را نوعی زبان می‌داند که قرار است ساختار عالم را توصیف کند و نه ساختار ذهن را. ازین جهت این رویکردها را نیز می‌توانیم رویکردهای عینی(در مقابل ذهنی) یا رویکردهای متافیزیکی(در مقابل روانشناختی) نیز بنامیم.

تفاوت محتوایی منطق قدیم با منطق جدید

با توجه به اینکه تعریف منطق از قرن ۱۹م به بعد تغییر کرده است موضوع منطق نیز تغییر کرده است. در منطق قدیم دو رویکرد اساسی در مورد تقسیم بندی منطق وجود داشت:

  1. رویکرد ۹ بخشی: در سنت ارسطویی
    ۱) مقولات- ۲) قضایا- ۳) قیاس- ۴) برهان- ۵) جدل- ۶)سفسطه (از ارسطو)
    ۷) ایساقوچی(تالیف فورفوریوس)
    ۸) خطابه- ۹) شعر (استنباط از رساله‌های ارسطو توسط ابن سینا)
  2. رویکرد ۲ بخشی: در سنت شرقی-اسلامی

در «منطق ۲ بخشی» علم منطق به ۲ بخش تصورات و تصدیقات تقسیم می‌شد. با ادبیات جدید:

  1. در بخش تصورات یا تعریف:
    به تحلیل «مفاهیم» و «الفاظ» پرداخته می‌شد.
    مباحث کلیات خمس و مقولات عشر مقدمه این بخش بودند. «مبحث کلیات خمس و مقولات» و «مبحث تعاریف» از جمله مهم‌ترین مباحث این بخش بودند.
  2. در بخش تصدیقات یا استدلال:
    به تحلیل «گزاره‌ها» و «جمله‌ها» پرداخته می‌شد.
    مبحث قضایا مقدمه‌ی این بخش است.
    خود این بخش نیز به دو بخش زیر تقسیم می‌شد:

    1. استدلال به لحاظ صورت
    2. استدلال به لحاظ ماده(صناعات خمس):
      برهان- جدل- سفسطه- خطابه- شعر

در منطق جدید بخش تصورات و استدلال به لحاظ ماده‌ در منطق قدیم به فلسفه واگذار شده است. بنابراین باید توجه داشت که از حیث موضوع منطق جدید بخشی از منطق قدیم است. و به راستی هم که چنین می‌باید باشد و روش مطالعه‌ی بخش‌های محذوف منطق روشی کاملاً فلسفی است.

پاسخ ساده و کوتاه به سوال منطق چیست

با این مقدمات ما در عصر جدید منطق را به «علم استدلال»(Science of Reasoning) تعریف می‌کنیم!

اما رویکرد یک منطق‌دان به یک استدلال با رویکرد یک روانشناس به یک استدلال کاملاً متفاوت است. یک روانشناس فرآیند استدلال را در ذهن بررسی می‌کند اما یک منطق‌دان قوانین و قواعد استدلال را صرف نظر از اینکه در چه ذهنی یا توسط چه کسی انجام شده است.

اساسی‌ترین سوال‌های یک منطق‌دان به شرح زیر است:

  1. آیا مغالطه‌ای صوری یا غیرصوری، اعتبار استدلال را مخدوش کرده است یا خیر؟
  2. آیا مقدمات یک استدلال مفروض، زمینه قاطع و جامعی برای استخراج نتیجه فراهم آورده‌اند یا خیر؟
  3. آیا مقدمات یک استدلال مفروض، پشتیبانی نسبی برای استخراج نتیجه فراهم کرده‌اند یا خیر؟

ویدئوی آموزشی

برای توضیحات بیشتر در زیر می‌توانید ویدئوی آموزشی که برای فصل مقدمه کتاب «مبانی منطق و روش شناسی» دکتر نبوی با عنوان «علم منطق و منطق علم» در بهار ۹۵ آماده کرده بودم را نیز به طور آنلاین مشاهده کنید:

منطق عمومی

منطق عمومی

همچنین ترجمه‌ی ویدئوی «منطق چیست؟(تعریف فلسفی)» را در زیر به طور آنلاین مشاهده کنید: